فرشته زمستونی منفرشته زمستونی من، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

نفس مامان وباباش

هفته 20 ام

سلام  شیرینم   قند عسلم یه مدت نسبتا طولانیه که ننوشتم برات عزیزم  اولش امتحانام و تحویل پروژه ام بود بعدش دلتنگی از دوری محمد و بعدش تموم شدن حجم نت مامان اینا. خدا رو شکر دو تا ازمایش های غربالگری رو به سلامت پشت سر گذاشتیم.30 تیر با هم رفتیم سونو گرافی شب قبلش شب قدر بود من تا صبح بیداربودم ( دردت به جونم که شب های قدر برات قران رو میگرفتم رو شکمم تا شما هم دعا کنی) صبحش با ماشین مامان رفتم درمطب و اسمم رو رویه کاغذی که اونجابود نوشتم واقعا این نحوه ی وقت گرفتن نوبره به خدا.ظهرم تنها حاضر شدم رفتم در مطب یه عده وایساده بودن منم حوصله نداشتم برم یه ساعت وایسم تو ماشین اونطرف خیابون منتظر موندم بعد از یه 5...
16 مرداد 1393

یه پست ثبت نشده

سلام عشق شیرین من شیطون بلای مامان الان بر طبق تقویم وبلاگت یعنی سونوی اول 17 هفته و 5 روز و بر طبق سونوی اخر 18 هفته و 2 روز هستی . عزیزم وقتی محمد اینجا بود با هم رفتیم جواب ازمایش غربالگری اولو گرفتیم و سریع رفتم دکتر دکترمم که همکار خالست کلی تحویلمون گرفت و من فهمیدم داشتن دکتر اشنا چه نعمتیه.گفت مهسا برو دراز شو شکمتو معاینه کنم وقتی معاینه ام کرد گفت این جاست که گفتم اینه؟؟؟ من فکر میکردم عضله شکمم سفت شده  وای جیگرم نمیدونی کشف همه ی وجودت چقدر شیرینه.نگاه ازمایشم کرد گفت همه چی خوبه برام سونو برای هفته 17 و ازمایش غربالگری دومو نوشت. شبش که با محمد رفتیم خونه بهش گفتم بدو بیا یه چیزی  نشونت بدم دستشو که ...
1 مرداد 1393
1